جدول جو
جدول جو

معنی منجر شدن - جستجوی لغت در جدول جو

منجر شدن
انجام شدن، انجامیدن، فرجامیدن
تصویری از منجر شدن
تصویر منجر شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
منجر شدن
کشیده شدن، منتهی شدن: (این کار شما منجر بنزاع خواهد شد)
تصویری از منجر شدن
تصویر منجر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
منجر شدن
((~. شُ دَ))
کشیده شدن
تصویری از منجر شدن
تصویر منجر شدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منکر شدن
تصویر منکر شدن
زیرش زدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منجر شده
تصویر منجر شده
انجامیده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منزجر شدن
تصویر منزجر شدن
باز ایستادن سر باززدن: (بدین مواعظ منزجرنشد و بدین تنبیهات مرتدع نگشت) (جهانگشای جوینی 103: 2)، بیزار شدن متنفر گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منتر شدن
تصویر منتر شدن
سحر شدن افسون شدن، مسخره شدن دست انداخته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
منبلیدن انکار کردن} ایشان منکر شدند و بر کفر خویش اصرار نمودند) (کشف الاسرار 525: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منفجر شدن
تصویر منفجر شدن
کفتن ترکیدن پکیدن ترکیدن: (انبار باروت منفجر شد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منفجر شدن
تصویر منفجر شدن
Explode
دیکشنری فارسی به انگلیسی
বিস্ফোরণ হওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از میسر شدن
تصویر میسر شدن
فراهم شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منحل شدن
تصویر منحل شدن
برچیده شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اندر شدن
تصویر اندر شدن
داخل شدن، وارد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
سوراخ شدن و بیرون آمدن هوای لاستیک چرخ دوچرخه و اتومبیل و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار